سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جهت کسب اطلاعات بیشتر روی عکس کلیک کنید

** هوالودود **

طرح ختم صلوات به

نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج)

و سلامتی ایشان

نحوه اجرای طرح:

ثبت نام هر لیست 313 نفر به عدد یاران آقا امام زمان (عج)

تعداد ذکر صلوات روزانه به إزاء هر یک از عزیزان 314

(امام زمان (عج) + 313 نفر یاران ایشان )

تاریخ شروع طرح 1 / 3 /1385 به مدت 110 روز تا روز نیمه شعبان شنبه 18 شهریور

تعداد گلهای صلوات هدیه شده با توجه به شرح بالا و برای هر لیست

۱۰۸۱۱۰۲۰=314*313*110

طرح ختم صلوات

انشاء الله

عزیزانی که

( اعم از وبلاگ نویس و غیر وبلاگ نویس و خانواده‌هایشان )

تمایل به ثبت نام دارند حتما پیام بگذارند که نیت 313 نفر صحیح واقع شود

لطفاً در اطلاع رسانی این طرح شریک شوید اجرتون با آقا امام زمان (عج)

دریچه ای به سوی ملکوت

 

از خدا خواستم تا دردهایم را از من بگیرد،

خدا گفت: نه!

رها کردن کار توست. تو باید از آنها دست بکشی.

از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد،

خدا گفت: نه!

شکیبایی زاده رنج و سختی است.

شکیبایی بخشیدنی نیست، به دست آوردنی است.

از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد،

خدا گفت: نه!

من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری.

از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد،

خدا گفت: نه!

رنج و سختی ، تو را از دنیا دورتر و دورتر، و به من نزدیکتر و نزدیکتر می کند.

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد،

خدا گفت: نه!

بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوی.

من هر چیزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفریند از خدا خواستم و باز گفت: نه.

من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چیزی لذتی به کف آری.

از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند.

و خدا گفت: آه، سرانجام چیزی خواستی تا من اجابت کنم

 

(( الهی سینه ای ده آتش افروز ))

الهی سینه ای ده آتش افروز

در آن سینه دلی وان دل همه سوز

هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست 

دل افسرده غیر از آب و گل نیست  

دلم پرشعله گردان ، سینه پردود 

زبانم کن به گفتن آتش آلود

کرامت کن درونی درد پرور 

دلی در وی ، برون درد و درون درد

به سوزی ده کلامم را روائی

کز آن گرمی کند آتش گدائی

دلم را داغ عشقی بر جبین نه

زبانم را کلامی آتشین ده 

سخن کز سوز دل آبی ندارد

چگد گر آب از او ، آبی ندارد

دلی افسرده دارم سخت بی نور

چراغی زو به غایت روشنی دور

بده گرمی دل افسرده ام را

فروزان کن چراغ مرده ام را

ندارد راه فکرم روشنائی

زلطفت پرتوی دارم گدائی

اگر لطف تو نبود پرتو انداز

کجا فکر و کجا گنجینه راز

زگنج راز در هر کنج سینه

نهاده خازن تو صد دفینه

ولی لطف تو گر نبود به صدرنج

پشیزی کس نیابد زآنهمه گنج

چو در هر کنج صد گنجینه داری

نمی خواهم که نومیدم گذاری

به راه این امید پیچ در پیچ

مرا مهر تو می بایدی دگر هیچ

                                                    

                        & وحشی بافقی &

                        


[ یکشنبه 85/2/24 ] [ 11:51 عصر ] [ نرگس الهی ] [ نظر ]
دوستان










بازدیدهای وب
امروز: 0
دیروز: 20
تاکنون: 468075
تعداد یادداشت ها: 131
موسیقی وب